مشاوره دختران باکره یکی از بزرگان ما در جامعه یونگ است. ماریون با کاوش در رویاها، ادبیات و اساطیر، تصاویر در بدن، بسیاری از اشکال هنری و مطالب موردی می نویسد و تدریس می کند.
تخیلات و خرد ماریون بخشی از بنیادی است که در حین بازی و خلق کردن با دیگران به کار من اطلاع می دهد.
قفسههای کتاب من پر از نوشتههای او است و اغلب میبینم که دارم حجمی از آثار او را برمیدارم تا تصور کنم و در یک مارپیچ سفر کنم.
برخی از کتابهای او عبارتند از (فهرست غیرشامل): اعتیاد به کمال: عروس هنوز ناراضی. داماد ویران شده: مردانگی در زنان.
باکره باردار: فرآیند تحول روانی. ترک خانه پدرم: سفری به زنانگی آگاهانه؛ استخوان: مرگ برای زندگی. رقص در شعله های آتش: الهه تاریک در تبدیل آگاهی.
نسخه من از اعتیاد به کمال، یادداشت ها و نشانک های زیادی از چندین مطالعه در طول سال ها دارد.
مطمئناً یکی از کتابهای مورد علاقه من است که توصیه میکنم با توجه به سرعت هشداردهندهای که دستورات فرهنگ ما برای کمال پیش میرود.
مشاوره دختران باکره تلفنی رایگان
من التماس ماریون را به خوبی به یاد دارم، اگر کامل باشی نمیتوانی کامل باشی. ماریون همچنین یک بار داستانی از ریون گفت که در نوار صوتی شنیدم و در طول سالها تکرار کرده ام:
ریون روی شانه های من می نشیند و می گوید: “فکر می کنی کاملی!” تو کامل نیستی! هیچ کس کامل نیست! CAW!
ماریون نتیجه می گیرد-او یک انسان است، انسانی است که می تواند بزرگ ترین هدایای بشری را بدهد و دریافت کند – “من تو را همانطور که هستی دوست دارم.” [زگیل و همه]
در رقص در شعلهها نمیتوان بدون احساس عمیق آنچه که الهه تاریک برای زنان و مردان حمل میکند، خواند. در هرج و مرج و تغییر، مرگ کهنه و تولد جدید است.
وقتی روح تصمیم می گیرد زندگی کند، کودک خلاقی را رها می کند که عاشق بازی است و هر لحظه برای او اکنون است.
من همراه با ماریون نمیدانم که آیا بزرگسالان استرسزای امروزی که زمانی کودکان خلاق بودند، اکنون بازی را به دلیل خفه کردن احساسات ابراز نشدهشان بیاهمیت میدانند.
کودکانی که به آنها فضایی برای تخیل داده می شود، روزهای خود را با ساعت ها بازی خلاقانه می رقصند. بزرگسالانی که به خود زمان میدهند تا بازی کنند، زمانی برای اتصال به انرژی که اغلب در دنیای کارشان سرکوب میکنند، وارد هرج و مرج خود میشوند و اینک انرژی کودکانه در دسترس آنهاست.
به دنبال درمان سرطان سینه خودم، را خواندم. ماریون با احترام به داستان خود، در قالب ژورنال در مورد تشخیص سرطان رحم، بهبودی و سفر تحولآفرینی که با مردن به زندگی انجام میدهد، مینویسد.
ماریون برای کنار آمدن با بیماری، بیماری و تسلیم نهایی خود در برابر خواسته های مرگ و زندگی، از هر ابزاری که در اختیار داشت استفاده کرد.
سوالاتی که او می پرسد سوالات خوبی هستند که امروز باید آنها را در نظر بگیریم:
پیر بودن در این فرهنگ به چه معناست؟
چه چیزی باید رها شود؟
آیا من جرات زندگی کردن را دارم؟
مدخل مجله 7 نوامبر 1994:
فرسودگی. نمی توانست از اعماق بیدار شود.